مارول و دیسی غولهای دنیای کتابهای کمیک هستند، اما قطعاً تنها نیستند. ایمیج کامیکس یک ناشر قابل توجه است که باید آن را زیر نظر داشت، بهخصوص با توجه به تعداد زیاد اقتباسهای موفق سینمایی و تلویزیونی از آثار این ناشر.
Hack/Slash مورد علاقه طرفداران وحشت
یکی از ماندگارترین تِمهای ژانر وحشت، مفهوم “دختر نهایی” است؛ زنی جوان که به عنوان آخرین بازمانده، پس از شکست دادن یک قاتل دیوانه، زنده میماند. Hack/Slash این ایده را گرفته و آن را گسترش میدهد و شخصیت کسی هک را معرفی میکند، کسی که وقتی داستان کمیکها آغاز میشود، قبلاً دختر نهایی داستان خودش بوده است.
داستان این کمیکها، روایتگر داستان وحشت او نیست، بلکه وحشتهایی است که او خود را در آنها غرق میکند. کسی هک مصمم است تا همه نوع قاتلان نامیرا متوقف کند و آنها را پیدا کرده تا در داستانهایشان به “دختر نهایی” تبدیل مشود، چه خوششان بیاید و چه نه. این سری داستانی سرگرمکننده و نامهای عاشقانه به فیلمهای اسلشر دهه ۸۰ است.
**Department Of Truth**
**اگر باور کنی، واقعیت دارد**
این کمیک برای طرفداران سریال **پروندههای ایکس** ایدهآل است و مفهومی خارقالعاده و پیچیده را ارائه میدهد. کول ترنربرای یک دپارتمان مخفی دولتی کار میکند که هدف آن جلوگیری از بهوجود آمدن تئوریهای توطئه است. چرا؟ چون اگر تعداد کافی از افراد به آن باور داشته باشند، آن توطئه به واقعیت تبدیل میشود.
این یعنی اگر تعداد کافی از افراد به وجود پاگنده باور داشته باشند، او واقعاً وجود خواهد داشت. اگر تعداد کافی از مردم باور کنند که زمین صاف است، خوب، پس ما واقعاً روی یک دیسک ایستادهایم. بیشتر از این چیزی نمیگوییم، خودتان باید بخوانید تا باور کنید چه اتفاقی میافتد. اما یادتان باشد، زیاد باور نکنید.
**Jupiter’s Legacy**
**آزمون زمان**
میراث ژوپینر به بررسی بسیاری از ایدههای بزرگ میپردازد. انتقال قدرت از یک نسل ابرقهرمانی به نسل بعدی، نقش ابرقهرمانها در سیاست، نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی و موارد دیگر. این سری کمیک جاه طلبانه گام بر می دارد و اغلب هم موفق به ارائه داستانی طولانی که ارزش وقت گذاشتن دارد می شود.
شاید به اقتباس نتفلیکس فکر کنید، که واقعاً حق مطلب را درباره این سری ادا نکرد و پس از یک فصل کنسل شد. آن را فراموش کنید و به سراغ منبع اصلی بروید، بهویژه اگر علاقهمند به دوران طلایی کمیکها هستید.
**Witchblade**
**کپسول زمانی کمیک**
تیغه ساحره اولین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و این در طراحی آن مشهود است. این کمیک تلاش میکند از کلیشه “دختر بد” که در آن زمان محبوب بود، بهرهبرداری کند و به شیوههایی از فمینیسم بپردازد که بر اساس استانداردهای مدرن مشکلزا هستند. در تیغه ساحره، قوی بودن یک زن به معنای مردانهتر بودن از مردان است – دوست داشتن اسلحه، نوشیدن مشروب سنگین، مبارزه کردن و تماشای تعداد زیادی از فیلم های دیرتی هری.
با این وجود، طراحی کمیک بسیار چشمگیر است و بسیاری از چیزهایی که این کمیک در خورد دارد، جلوتر از زمان خود بودند. این یکی از موفقیتهای برجسته اولیه ایمج کامیکس بود و همچنین مدت بسیاری هم ادامه داشت، با بیش از ۲۰ سال انتشار و چندین اقتباس در طول مسیر. هنوز هم ارزش امتحاندارد، حتی اگر فقط برای یادآوری اینکه چقدر نمایش زنان در کمیکها تغییر کرده است.
**The Walking Dead**
**بهترین داستان زامبی که تاکنون روایت شده**
چه فکر کنید سریال تلویزیونی شاهکار بود یا دیدنش دشوار، The Walking Dead بخشی جدا نشدنی از فرهنگ پاپ شده است. کمیکی که این سریال بر اساس آن ساخته شده، همچنان یکی از بهترین داستانهای بلند در کمیکها و بهوضوح بهترین داستان زامبی محور است.
با دنبال کردن داستان ریک گرایمز، کلانتری که از کما بیدار میشود و میبیند که آخرالزمان زامبی ها آغاز شده است، The Walking Dead کاری انجام میدهد که تعداد کمی از داستانهای زامبی انجام میدهند. این داستان شخصیتها را برای فقط چند روز یا هفته دنبال نمیکند، بلکه سالها آنها را دنبال میکند. این داستان بررسی میکند که مردم چگونه در دنیایی مانند این تغییر پیدا می کنند و سازگار میشوند، ابیته اگر زنده بمانند، و خواندن آن بسیار لذتبخش است.
**Savage Dragon**
**سری پرچمدار**
از تمام سریهای منتشر شده توسط ایمج کامیکس، هیچکدام به اندازه **Savage Dragon** به قلب شرکت نزدیک نیست. این کمیک درباره یک ابرانسان مبتلا به فراموشی است که به پلیس شیکاگو میپیوندد. این یکی از اولین سریهایی بود که کاملاً توسط یکی از بنیانگذاران ایمج، **اریک لارسن**، نوشته و طراحی شد. این در سال ۱۹۹۲ بود و هنوز هم تا به امروز منتشر میشود.
بسیاری از شخصیتهای کمیکها دورههای طولانی دارند، اما چیزی که Savage Dragon را منحصر به فرد میکند این است که هنوز توسط اریک لارسن نوشته و طراحی میشود. برای یک کمیک که اینقدر طولانی با خالق اصلی خود ادامه داشته باشد، چیزی واقعاً خاص است و به سری ثبات در دیدگاه میبخشد که به ندرت دیده میشود.
**Kick-Ass**
**بهترین در سبک خود**
نظریه بررسی شرایط تاریک و واقع گرانه یک ابرقهرمان بودن، و اینکه در واقعیت چقدر پیچیده و ناخوشایند خواهد بود، همچنان ادامه دارد. سخت است که به کمیکی فکر کنید که این کار را بهتر از **Kick-Ass** انجام داده باشد، که با اقتباس فیلم واقعاً عالیاش مشهور شد.
این کمیک در ابتدا تحت برند Icon مارول منتشر شد، قبل از اینکه به ایمیج منتقل شود. سخت است که فکر نکنید مارول واقعاً اشتباه کرد که Kick-Ass را از دست داد، اما در نهایت این یک پیروزی بزرگ برای ایمیج کامیکس بود.
**Invincible**
**یک حماسه مدرن**
Invincible به لطف اقتباس انیمیشنی آمازون پرایم به شهرت رسید، که ممکن است به دلیل تغییرات هوشمندانه در حقیقت بهتر از کمیک باشد. با این حال، این سری کمیک همچنان فوقالعاده است و خواندن آن برای هر عاشق کمیک های ابرقهرمانی ضروری است.
مارک گریسون پسر بزرگترین قهرمان جهان،اومنی-من، است که در نوجوانی به قدرتهای خودش دست مییابد. این سری هم نامهای عاشقانه به بهترین کمیکها و کلیشههای ابرقهرمانی است و هم زیر و رو کننده آنها. با مجموعه بینظیری از شخصیتها و ساخت دنیایی پیوسته، به سرعت به آن علاقهمند خواهید شد.
**Spawn**
**تاریک و ماندگار**
یکی از بزرگترین داستانهای موفقیتآمیز کمیکهای دهه ۹۰، Spawn به دلیل این که یکی از تاریک ترین ابرقهرمان هاست، نمادین است. اسپاون سربازی است که با معامله کردن از جهنم خارج میشود و در این فرآیند قدرتهای فوقالعاده به دست میآورد. Spawn دههها است که یکی از برجستهترین شخصیتهای ایمج کامیکس بوده است.
چیزی که Spawn را منحصر به فرد میکند، دیدگاه کاملاً نیهیلیستی آن است. این کمیک هیچ امیدی ارائه نمیدهد، هیچ حسی از فردای روشنتر ندارد. اگرچه گاهی اوقات این میتواند افسردهکننده باشد، اما این لحنی است که بیشتر کمیکها از آن استفاده نمیکنند و به Spawn اجازه میدهد جایگاه منحصربهفردی در صنعت داشته باشد.
**Saga**
**داستانی که به آن نیاز داریم**
در کمال صداقت، Saga بهترین کمیکی است که در حال حاضر منتشر میشود. این داستان سفر آلان و مارکو، زن و شوهری از گونههای بیگانهای که درگیر جنگی طولانی بودهاند را دنبال میکند. در حالی که از درگیری و هم نژادهای خود فرار میکنند و سعی دارند از دختر تازه متولد شده خود، هیزل، مراقبت کنند، Saga داستانی احساسی را روایت می کند و از بهترین حماسههای علمی-تخیلی و فانتزی الهام میگیرد.
شخصیتها بهطور کامل نوشته شدهاند، هنر زیبا است، و تمام دلایلی که شما برای خواندن یک کمیک میخواهید در آن وجود دارد. اما دلیل اصلی اینکه باید این کمیک را بخوانید، این است که کمیکی مثل آن به ندرت یافت می شود. این کمیک مهم است. داستانی را روایت میکند که به زمان و رویدادهای دنیای ما هم مربوط است. گریزگراییش شما را تغییر می دهد، داستانی که حس همدلی شما را استوار و همه شمول می کند. این باعث می شود از کمیک بوکی عالی تبدیل به اثری ادبی شود که همه باید آن را بخوانند.